آمریکا و اسرائیل؛ اختلاف در تاکتیک، نه استراتژی
سران اسرائیل و رسانههای آن با دقت فراوان تور عربی ترامپ را دنبال میکردند و هرچه سفر ترامپ به سه کشور عربی عربستان، قطر و امارات با زرق و برق بیشتری ادامه مییافت آنها بیشتر به آینده روابط با آمریکا آن هم در دوره رئیسجمهوری که نخستوزیر اسرائیل او را دوستترین سیاستمدار آمریکایی برای خود میداند با تردید نگاه میکردند.

یکی از تصاویر پر بازدید تور عربی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، به خلیج فارس پرواز جنگندههای سعودی، اماراتی و قطری در کنار هواپیمای ایرفورس وان، هواپیمای اختصاصی رئیسجمهوری آمریکا و اسکورت آن در آسمان آبی بود. این تصویر پیامی روشن داشت، اعتماد میان آمریکا و شرکای ثروتمندش در خلیج فارس در حال تعمیق است. پیامی که بیش از هرکس اسرائیل را نگران میکرد. با این حال این نگرانی به معنای جدایی واشنگتن و تلآویو نخواهد بود.
استرایت تایمز در این باره نوشت؛ سران اسرائیل و رسانههای آن با دقت فراوان تور عربی ترامپ را دنبال میکردند و هرچه سفر ترامپ به سه کشور عربی عربستان، قطر و امارات با زرق و برق بیشتری ادامه مییافت آنها بیشتر به آینده روابط با آمریکا آن هم در دوره رئیسجمهوری که نخستوزیر اسرائیل او را دوستترین سیاستمدار آمریکایی برای خود میداند با تردید نگاه میکردند.
کاهش نفوذ لابی صهیونیستی
در همین ارتباط شالوم لایپنر که مقامهای بالایی در دفتر نخستوزیری داشته است، میگوید: «حتی اگر بیشترین توجه ترامپ روی مسایل اقتصادی و تجارت با اعراب خلیج فارس باشد باز هم اینکه ترامپ در اسرائیل توقفی نداشت برای اسرائیل حاوی یک پیام روشن است.»
این در حالی است که آمریکا و اسرائیل اخیرا درباره مسائل مختلف خاورمیانهای شامل ایران، سوریه و یمن با هم اختلافنظر دارند. این به آن معنا است که نفوذ لابی معروف اسرائیلی در واشنگتن به حداقل رسیده است.
به اعتقاد ناظران به نظر میرسد، آمریکا از سیاست همیشگی خود برای لحاظ کردن منافع اسرائیل در چالشهای خاورمیانه عبور کرده و فقط سیاست خود را دنبال میکند. واشنگتن برخلاف فشارهای چند ماه اخیر نتانیاهو برای حمله به ایرانِ، راه دیپلماسی را برگزیده است. با حماس وارد مذاکره شده و در یمن نیز وارد مذاکره با حوثیها شده و با آنها به توافقی رسیده است؛ آن هم در شرایطی که اسرائیل هیچ اطلاعی از آن نداشته است. نتانیاهو که همواره ایران را متهم کرده، پشت حملات یمنیها به سرزمینهای آن است از این مسأله بسیار عصبانی است.
دیپلماسی معاملهمحور
این شرایط باعث شده است بسیاری از مقامات و تحلیلگران اسرائیل احساس کنند به روزهای غروب روابط با آمریکا حداقل در 4 سال پیش رو رسیدهاند. طوری که بسیاری از کارشناسان در اسرائیل به ترامپ این نقد را وارد میکنند که دیپلماسی او بیش از اینکه سیاسی باشد، معامله محور است و بر همین اساس در فروش تسلیحات و ابزار و ادوات نظامی فقط بر معامله تمرکز میکند. آنها فروش اف 35 به عربستان را مثال میزنند. در حال حاضر تنها ارتشی در خاورمیانه که صاحب این جنگندههای فوق پیشرفته است، ارتش اسرائیل است و فروش آن به عربستان میتواند وضعیت قدرت نظامی در خاورمیانه را تغییر دهد.
تایمز اسرائیل نیز نوشت، هرچند هیچ برخورد آشکاری بین ترامپ و نتانیاهو رخ نداده است و هر دو طرف مدعی هستند روابط آمریکا و اسرائیل هیچگاه به این خوبی نبوده اما فقط کافی است، نگاهی به دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ و مواضع آن زمان او با مواضع کنونی او نسبت به اسرائیل و مسائل آن بیندازیم تا متوجه شویم، تغییرات زیادی رخ داده است و ترامپ مانند آن زمان دیگر یک حامی بیچون و چرای اسرائیل نیست.
با وجود این نباید این تصور بوجود آید که اختلاف نظرها میتوانند دو طرف را از اتحاد همیشگی خود دور کنند. در واقع آمریکا و اسرائیل هر دو یک استراتژی را در خاورمیانه دنبال میکنند اما در تاکتیکهای رسیدن به اهداف این استراتژی با هم اختلافنظر دارند. برای مثال هر دو به دنبال دست یافتن بر غزه هستند اما نتانیاهو این را با جنگ و کشتار میخواهد و ترامپ با مذاکره با حماس.
در همین ارتباط الیوت آبرامز که کارشناس ویژه دونالد ترامپ در امور ایران در دوره نخست ریاستجمهوری او میگوید: «شاید این یکی از دشوارترین روزهای روابط دو طرف باشد اما این به آن معنا نیست که شکافی بنیادین در روابط دو طرف بروز کرده باشد. همیشه در هر ریاستجمهوری در آمریکا تنشهایی کم یا زیاد بین دو طرف وجود دارد. اکنون نیز اختلافاتی بین دو طرف بویژه در مورد ایران، غزه و حوثیها وجود دارد.»