رفتوآمد دو مدیرکل در یک روز؛ روایت عجیب خانه والیبال
در روزی که حکم برکناری علیرضا جوادی و انتصاب ستوده بهعنوان مدیرکل جدید ورزش و جوانان استان تهران صادر شد، خانه والیبال شاهد صحنهای کمسابقه بود؛ جایی که هر دو مدیر، یکی پس از دیگری در جایگاه ویژه حاضر شدند و حاشیههایی معنادار رقم خوردند.
در هفته پنجم لیگ برتر والیبال، ابتدا علیرضا جوادی در جایگاه ویژه کنار اسفندیاری، رئیس هیأت والیبال استان تهران نشست و طبق معمول در جریان مسابقه با افراد حاضر گفتوگو داشت.
اما تنها چند ساعت بعد، با صدور حکم جدید و تغییر رسمی مدیریت، ستوده، مدیرکل تازه منصوبشده به خانه والیبال آمد و با چهرههایی همچون مصطفی کارخانه و حسین حسینی خوشوبش کرد.
تغییر ناگهانی همراهان؛ چرخش ۹۰ ثانیهای!
یکی از نکات جالب و البته تأملبرانگیز این جابهجایی، چرخش سریع همراهان بود؛ افرادی که تا دقایق قبل همراه جوادی بودند، بهمحض ورود مدیر جدید، مسیر خود را تغییر دادند و کنار ستوده قرار گرفتند. صحنهای که بیش از یک تغییر مدیریتی ساده، نشانی از رسم همیشگی سیاست ورزی در ورزش ایران داشت.
اعتراضها؛ مدیرکل تبریزی در پایتخت
در حاشیه این جابهجایی، برخی چهرهها نسبت به انتصاب فردی غیربومی برای بزرگترین و پیچیدهترین استان ورزشی کشور انتقاد داشتند. این در حالی است که روسای فدراسیونهایی مثل فوتبال، بسکتبال، شمشیربازی، هندبال و ... نیز سالهاست در تهران بر مسند ریاست نشستهاند و مسئله بومیبودن، بارها محل مناقشه بوده است.
اما مهمتر از اصالت و محل تولد مدیران، نقشی است که در اداره ورزش پایتخت ایفا خواهند کرد؛ پایتختی که نیازمند برنامهریزی، شفافیت، نظم اداری و تعامل سازنده با بدنه ورزش است.
بحران واقعی؛ ورزش تهران مدیرپرور نیست
واقعیت تلخ این است که در ایران و بهطور ویژه در استان تهران، مدیران ورزشی پرورش پیدا نمی کنند. اغلب مدیران از استانهای مختلف به پایتخت میآیند و پس از طی دورهای کوتاه، یا جابهجا میشوند یا مسیرشان به بنبست میرسد. این چرخه معیوب بارها تکرار شده و نتیجهای جز عقبرفت ساختاری نداشته است.
از سوی دیگر، بسیاری از کسانی که حالا در پایتخت قلم میزنند و گاه ادعای «تهراندوستی» دارند، خود سالها پیش از نقاط مختلف کشور آمدهاند؛ اما امروز، در چرخشی انتقادی، سنگ بومی گرایی به سینه می زنند و نسبت به حضور یک مدیر غیربومی گله دارند.
نیاز اصلی ورزش تهران؛ نظم پیش از توسعه
ورزش استان تهران بیش از آنکه نیازمند گسترش و پروژههای پرزرقوبرق باشد، تشنه قانونمندی، انضباط اداری و ارتباطات سالم است.
اگر این ساختار اصلاح نشود، مدیر جدید هم با همان مشکلات مدیران قبلی روبهرو میشود و مسیر به همان نقطهای ختم خواهد شد که سالهاست به آن عادت کردهایم: بیبرنامگی، فرسایش و تکرار شکستها.