رامبد جوان به صداوسیما واکنش نشان داد
آیا وقت آن نرسیده است که مسئولان سازمان واقعاً به انتقادات توجه کرده و مسیر تحولی را که ادعا میکنند، بازنگری کنند؟ آیا جای رامبد جوان، احسان علیخانی، رضا رشیدپور و دیگر چهرههایی که سالها عمر خود را صرف تولید محتوای باکیفیت در تلویزیون کردند، در پلتفرمهاست؟

بالاخره رامبد جوان در واکنش به شباهتهای عجیب و پرحاشیه برنامهی تلویزیونی «۱۰۰۱» با «خندوانه» سکوتش را شکست و در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها به سبک خودش نسبت به این موضوع انتقاد کرد. او با لحنی کنایهآمیز و سوالی که پاسخ آن برای همه روشن است، گفت: «فکر میکنید چرا اینطور است؟ چون مدیران معتقد هستند این برنامه اصلاً ارتباطی با خندوانه ندارد!»
همین جمله طنازانه کافی بود تا نشان دهد زیر لحن شوخ جوان، لایهای از انتقاد جدی نسبت به سیاستگذاریهای صداوسیما پنهان است. او شباهتهای «۱۰۰۱» با «خندوانه» را انکار نکرد، بلکه با لحنی صریحتر گفت: «۱۰۰۱ خیلی شبیه خندوانه است و البته برای خود من قابل تشخیص است که چرا اینقدر شبیه است!»
رامبد اما در پاسخ به پرسشی درباره استفاده گسترده از اعضای تیم و دوستان سابقش در این برنامه، بدون دلخوری خاصی پاسخ داده است:«خوب است که آدم از یک پروژه موفق کمک بگیرد و از فرمولهای آن استفاده کند. ۱۰۰۱ هم از آن فرمولها استفاده کرده است. در واقع یک تیمی که رفقایمان هستند، دارند از فرمولهای خندوانه استفاده میکنند. بسیار زیاد هم استفاده شده و این دلخوری ندارد.»
با این حال، همین عبارت «بسیار زیاد هم استفاده شده» بهخوبی نشان میدهد جوان ناراضی است، هرچند تلاش میکند خونسردیاش را حفظ کند. او که تمام تمرکزش را بر پروژه جدیدش یعنی «کارناوال» در فیلم نت گذاشته به صحبتهای قبل، این جمله را اضافه کرده است: «اتمسفر عیناً همان است و هر کاری بکنید همان (خندوانه) میشود. به نظر من این یک نگاه عامدانه است و من هم ایرادی نمیگیرم.»
این اظهارات رامبد، به نوعی امتداد و تائید مواضع تند و مستقیم سیدعلی احمدی، تهیهکننده سابق «خندوانه»، است که چند روز پیش در یادداشتی صریح در صفحه مجازی شخصیاش، به سیاستهای صداوسیما و عملکرد برخی مدیران اعتراض کرد.
احمدی نوشته بود: «مشکل عمیقتر از این است. بسیاری از مدیران ارشد شما، اندک تجربه رسانهای هم ندارند… این افراد، با تصمیمات نادرست خود، سازمان را به سمت بیثباتی و افت کیفیت سوق دادهاند... اما آنچه تأسفبارتر است، این است که در برابر خطاها و ناکامیها، نه تنها مسئولیتی پذیرفته نمیشود بلکه اشتباهات آنان به پای دیگران نوشته میشود!»
احمدی همچنین خطاب به سازمان نوشت: به جای حفظ سرمایههای انسانی و هنری، آنها را از تلویزیون رانده و به سمت پلتفرمها سوق داده است.
اما در واکنش به این انتقادات، ارتش سایبری به سرعت فعال شد و با تولید ویدئوهایی سعی کرد پاسخی هماهنگ و دفاعی ارائه دهد. در یکی از این ویدئوها، تیتر ابتدایی چنین بود:
«آقای احمدی، کام مردم را تلخ نکنید!»
و در ادامه، ادعایی مطرح شد مبنی بر اینکه صداوسیما در بهترین دوران خود به سر میبرد، چهرههایی چون فرزاد جمشیدی و فرزاد حسنی به رسانه ملی بازگشتهاند و اینها نشانه تحول است!
یکی دیگر از نکات قابل تأمل این ویدئوها، اشاره به حضور رامبد جوان در دانشکده صداوسیما برای سخنرانی بود؛ گویی این اتفاق، دلیل محکمی برای رد ادعاهای رامبد یا احمدی به حساب میآید! ادعای عجیبی که سوال ما برایش این است: آیا اگر هر کسی گذری یا برای اجرای چیزی دیگر و برای جایی دیگر پایش به سازمان برسد یعنی به تلویزیون برگشته است؟!
اما واقعیت این است که استفاده از چنین «فکتهای فانتزی» بیشتر به یک واکنش عجولانه و سطحی شباهت دارد تا پاسخ منطقی. آیا وقت آن نرسیده که مسئولان سازمان واقعاً به انتقادات توجه کرده و مسیر تحولی را که ادعا میکنند، بازنگری کنند؟ آیا جای رامبد جوان، احسان علیخانی، رضا رشیدپور و دیگر چهرههایی که سالها عمر خود را صرف تولید محتوای باکیفیت در تلویزیون کردند، در پلتفرمهاست؟ یا در رسانهای که زمانی خانهشان بود؟