هشت برابر فرانسه قانون داریم/ چرا در بقیه کشورهای دنیا بانک هست ولی این مشکلات وجود ندارد؟
کارشناس اقتصادی گفت: قوانین ما اغلب ناقص و مبهم هستند همین باعث میشود یک بانک بتواند از خلأها سوءاستفاده کند و تخلفش را قانونی جلوه دهد.
احمد جانجان، کارشناس اقتصادی، در گفتوگو با آوش درباره علل ناترازی بانکها گفت: مهمترین دلیل ناتزاری، عدم حاکمیت قانون در کشور است. اگر قانون در کشور حاکم بود نه این ناترازیها رخ میداد نه اضافهبرداشتها، نه بحران بانک آینده بهوجود میآمد و نه پیش از آن بحران صندوقها و مؤسسات مالی.
او ادامه داد: متأسفانه در کشور قانون حاکم نیست و فرمانی اداره میشود، همیشه یک گلوله برفی کوچک از تخلف شروع میکند به غلتیدن و وقتی به بحرانی بزرگ مثل بانک آینده تبدیل میشود، آنوقت آقایان یادشان میافتد که ما قانون داریم! میگویند این بانک خلاف قانون عمل کرده، اضافهبرداشت داشته، سود زیاد به سپردهگذاران داده، تورم ایجاد کرده، نقدینگی را افزایش داده و ... درحالی که همه اینها پس از وقوع بحران مطرح میشود.
جانجان تصریح کرد: در کشورهایی که قانون حاکم است، هیچ نهاد و بانکی نمیتواند برخلاف مقررات عمل کند. در ایران مسئولانی که در دوران مدیریتشان باعث چنین اضافهبرداشتهای هنگفتی شدند، معمولاً پاسخگو نیستند و مجازات قانونی هم نمیشوند. متأسفانه در برابر تخلفات بانکی نه هزینهای متناسب داریم نه پاسخگویی مشخص. در نتیجه تخلف تکرار میشود و هر بار ساختار بانکی دوباره به نقطه بحران میرسد.
این کارشناس اقتصادی نقش بانک مرکزی در ناترازی بانکها پاسخ داد: مهمترین و بیشترین نقش ممکن را دارد. بانک مرکزی در مقام سیاستگذار پولی و ناظر نظام بانکی باید پاسخگو باشد اما ریشه همه این مشکلات، نبود حاکمیت قانون است. قانون کم نداریم؛ اتفاقاً هشت برابر فرانسه قانون داریم اما سؤال این است آیا کشور ما قانونمدارانه اداره میشود یا فرانسه؟
او در ادامه افزود: قوانین ما اغلب ناقص و مبهم هستند همین باعث میشود یک بانک بتواند از خلأها سوءاستفاده کند و تخلفش را قانونی جلوه دهد. اگر ساختار نظارتی و قانونی درست طراحی شده بود، هرگز چنین اتفاقاتی نمیافتاد.
جانجان در پاسخ به این سوال که چرا بانکها به جای تخصیص منابع به تولید به سمت پرداخت تسهیلات سفارشی و غیرمولد میروند؟ بیان کرد: اقتصاد ما دستوری است. در اقتصاد دستوری کسیکه رانت بگیرد رشد میکند، چون این اقتصاد بر پایه بازار آزاد و رقابت سالم شکل نگرفته بلکه از محل تقسیم رانت رشد کرده است.
این کارشناس اقتصادی گفت: بانکها معمولاً به شرکتهای وابسته خود وام میدهند. مثلاً بانک برای خودش شرکتهای زیرمجموعهای ایجاد میکند و به آنها تسهیلات میدهد تا سرفصلهای ظاهراً قانونی پُر شود. آن شرکتها هم به سراغ خرید طلا، ارز، مسکن، مس یا ایجاد صرافی و فعالیتهای سوداگرانه میروند.
جانجان اظهار کرد: در نتیجه چون اقتصاد رانتی است، رقابت واقعی وجود ندارد. اگر اقتصاد بر مبنای رقابت و اصول بازار آزاد کار میکرد، هیچ بانکی نمیتوانست در همه حوزهها دخالت کند. تولیدکنندگان واقعی و باتجربه اگر تسهیلات بگیرند، هم بازگشت وام مطمئنتر است و هم بانک در مشارکت با آنها سود میبرد؛ اما بانکها در ایران وارد همه حوزهها شدهاند از تولید تا خدمات و تجارت، بدون تخصص لازم در این حوزه ها.
او با اشاره به اینکه بانکها چقدر در افزایش تورم نقش دارند؟ گفت: بانکها یکی از عوامل مؤثر هستند اما ریشه اصلی در ساختار اقتصاد ماست. چرا در بقیه کشورهای دنیا بانک هست ولی این مشکلات وجود ندارد؟ نه بهخاطر اینکه ما اقتصاد اسلامی داریم بلکه همیشه سعی کردهایم چیزی متفاوت از استاندارد جهانی بسازیم؛ مبتنی بر توهمات و شعارها و نه واقعیتهای اقتصادی.
این کارشناس اقتصادی در پایان تصریح کرد: اقتصاد ما از منطق علمی خارج شده است. در جایی که همه دنیا دو بهعلاوه دو را چهار میدانند در ایران ممکن است جواب شش یا چهار و نیم شود. این ساختار غیرشفاف و ناکارآمد معادلات اقتصادی را بهم زده و باعث میشود خروجی تصمیمات بانکی و مالی هیچ شباهتی به الگوهای علمی نداشته باشد.